مفهوم شناسی واژه تربیت در لغت و اندیشه متفکران
واژه تربیت از آن دست از مفاهیمی است که در صورت تعریف درست از آن میتوان پی به مصادیق آن برد. در این نوشتار در ابتدا نویسنده به بیان واژهشناسی لغوی «تربیت» پرداخته و در نهایت به بیان نظرات اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان در تعریف اصطلاحی این واژه پرداخته است.
تعداد کلمات 2065/ تخمین زمان مطالعه 11 دقیقه
مفهومشناسی واژه تربیت
1. واژه «تربیت» در لغت
واژه «تربیت»[۱] از ریشه «ربو» و از باب تفعیل است؛ چرا که کلمه ناقص، هنگامی که به باب تفعیل برده میشود ، مصدر آنها بر وزن تفعله میشود . مانند : تربیه ، تزکیه ، تحلیه و …[۲]
اینگونه که از سخن اهل لغت برمیآید، در این ریشه به نوعی میتوان معنای زیادت و رشد را یافت و در موارد مختلف استعمال خود نیز این معنا را دارد .
عربزبانان به تپه «رَبوَه» میگویند ، چرا که نسبت به سطح زمین برآمدهتر است [۳]، نفس زدن را «ربو» میگویند چرا که به هنگام نفس کشیدن سینه برآمده میشود [۴] و نیز «ربا» را بدین نام نهادهاند از آن روی که بر مال، افزوده میشود . [۵]
خلیل بن احمد فراهیدی، از لغتشناسان قرن دوم، در مورد معنای لغوی این واژه قائل است که ریشۀ آن به معنای زیادت هست ، به عنوان نمونه وقتی میگوییم : رَبَا الجرح و الأرض و المال و کل شیء یَرْبُو رَبْواً هنگامی است که بدان افزوده شود و بیش از این مطلبی را بیان نمیدارد.[۶]
راغب اصفهانی، در کتاب مفردات ألفاظ القرآن در معنای این لغت همان سخن العین را آورده است و در کنار آن به بیان قولی نیز قایل شده است که اصل این کلمه از (ربب) میداند که یک حرف آن برای تخفیف در لفظ به حرف (ی) تبدیل شده است. [۷]
او در بیان معنای «رب» اینگونه آورده است : «الرَّبُ فی الأصل: التربیه، و هو إنشاءُ الشیءِ حالاً فحالاً إلى حدِّ التمام.» [۸]
نکته مهم در معنایی که راغب اصفهانی در کتاب خویش آورده است، تدریجی بودن تربیت است که امری است قابل توجه و بسیار مهم.اندیشمندان اسلامی، قائل هستند اصل تکلیف و نیز عقل و اراده آدمی نشان از آن دارد که انسان تربیت پذیر است و جبر تاریخ و اجتماع نمیتواند اصل تربیتپذیری او را از بین ببرد.
هدف از تربیت در نگاه دین عبارت است از: رشد [الهی]، طهارت، حیات طیبه، عبادت، تقوی، قرب، رضوان، تزکیه و تهذیب، اصلاح رابطه انسان با خودش، طبیعت، جامعه، تاریخ و…
صاحب کتاب معجم مقاییس اللغه – ابن فارس- در کتاب لغت خویش نیز قائل است که تربیت از ریشه (ر ب ی) بوده و دارای یک اصل واحد معنایی است و میتوان معنای زیاده، نما و علو را از آن به دست آورد . [۹] به همین دلیل او قائل است عربزبانان به مکان مرتفع «ربوه» و «الربوه» میگویند . [۱۰]
ابن منظور نیز این واژگان را به معنای زیاده و رشد دانسته است . [۱۱]
اما جامع سخن را میتوان در کلام علامه مصطفوی دید؛ ایشان پس از بیان گفتارهای مصباح اللغه ، معجم مقاییس اللغه و لسان العرب ، اصل واحد یا همان گوهر معنایی در این ماده را تورم همراه با زیاد شدن دانسته است ، بدین معنا که شی در خودش متورم شده و بدان وسیله برای او فضل و زیاده حاصل شده است. [۱۲]
او قائل است که دیگر معانی لغوی که لغتدانان برای این ریشه بیان داشتهاند ، اصل آن نبوده بلکه شباهتی به این ریشه دارد و از آثار و لوازم آن میباشد همچون معنای: زیادت ، فضل ، نمو ، الطول ، العظم ، الزکاء و …
در اینجاست که فرق ریشه «ربو» با «ربب» و «ربا» مشخص میشود و آن این است که «ربا» به معنای علا و طال است و «ربب» به معنای سوق دادن و جهت دادن او به سوی کمال است . [۱۳]
حاصل سخن آن است که آنچه در معنای این ریشه بتوان به عنوان معنای لغوی آن بیان نمود، همان افزودن و رشد و یا تورم دورنی است.[۱۴]
جدای از ریشهیابی واژه تربیت، لازم است مطلبی کوتاه در مورد واژگان «تربیت» نیز گفته شود . تربیت از باب تفعیل بوده است و تفعیل در علم صرف دارای معانی : تعدیه ، تکثیر ، سلب ،تدریج ، ضد معنای باب افعال و نیز معنای ثلاثی مجرد گفته شده است. [۱۵]
به نظر میآید در مورد تربیت ومعنای این باب که وقتی به این واژه، هنگامی که در باب تفعیل به کار برده میشود همان معنای تعدیه و یا به احتمال بیشتر، در معنای تکثیر باشد .
دلیل بر معنای تعدیه آن است که اولاً معنای غالبی این باب است و نیز «ربو» خود معنای لازمی را درخود جای داده است و از آن رو که تربیت یک امری است که مقابلی به عنوان متربی دارد و در مورد غیر صورت میگیرد، این معنا از تمامی معناهای مقابل متناسبتر است.
2. تربیت در اصطلاح
این مطلب بدان دلیل است که نگاه دینی به تربیت باعث شده مبانی، روشها، غایات و اهداف تربیت در نزد معتقدین به دین با دیگر گروهها تفاوتهایی قابل توجه بوجود بیاورد که ممکن است در نگاه اول مورد توجه قرار نگیرد ولی وقتی با دقت بیشتر بدان نگریسته شود این تفاوت بسیار چشمگیر و مورد توجه است .
یکی از مهمترین تفاوتهای قابل ذکر در این مورد این است که در روشهای تربیتی در اندیشه غیردینی، غالبا از روشهای بیرونی استفاده میکنند. منظور از روشهای بیرونی، روشهایی است که از بیرون بر تربیت شونده تاثیر میگذارند و در این بین به فطرت که ودیعهایست در اندرون انسان توجهی ندارند.
به عنوان نمونه باندورا معتقد است که یادگیری بر اساس تاثیرات فیزیولوژیک و تجربه است و نقش عامل فطری را در تعلیم و تربیت قبول ندارد. [۱۶]
اندیشمندان اسلامی، قائل هستند اصل تکلیف و نیز عقل و اراده آدمی نشان از آن دارد که انسان تربیت پذیر است [۱۷] و جبر تاریخ و اجتماع نمیتواند اصل تربیتپذیری او را از بین ببرد.
هدف از تربیت در نگاه دین عبارت است از : رشد [الهی]، طهارت، حیات طیبه، عبادت، تقوی، قرب، رضوان، تزکیه و تهذیب،[۱۸] اصلاح رابطه انسان با خودش ، طبیعت ، جامعه ، تاریخ و … . [۱۹] و همین مطالب را میتوان در اندیشه دانشمندان مسلمان و یا معتقد به ادیان الهی دید.
در ابتدا به تعریف تربیت در نزد قدما خواهیم پرداخت و سپس تعاریف اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی را بیان خواهد شد.
بیشتر بخوانید: نظام تربیتی اسلام و غرب (1)
الف) تربیت در نزد دانشمندان اعصار گذشته
علت قرار دادن این دستهبندی به صورت مجزا این بوده که در نزد قدما، میتوان مواردی را یافت که در تعریف و نیز کارآیی اخلاق و تربیت خلط شده است و این تعاریف بدین دلیل بیان شده است که نگاه قدما به امر تربیت مورد غفلت قرار نگیرد.
افلاطون (۳۴۶-۴۲۷ ق.م) در تعریف تربیت گفته است : تعلیم و تربیت عبارت است از کشف استعدادهای طبیعی و شکوفا ساختن آنها. [۲۰]
ارسطو (۳۲۲-۳۸۴ ق.م) نیز تربیت را مجموعهای از اعمالی دانسته است که به وسیله خانواده یا دولت برای ایجاد فضایل اخلاقی و مدنی در افراد صورت میپذیرد دانسته است. [۲۱]
در میان اندیشمندان اسلامی که در قدیم میزیستهاند، برای تربیت نیز تعاریفی بیان شده است . فارابی (۲۶۰-۳۳۹ ه.ق) در تعریف تربیت بیان داشته است که : تعلیم و تربیت عبارت است از هدایت فرد بهوسیله فیلسوف و حکیم برای عضویت در مدینه فاضله به منظور دستیابی به سعادت و کمال اول در این دنیا و کمال نهایی در آخرت. [۲۲]
ابن سینا (۳۷۳ یا ۳۶۳ – ۴۲۸ ه.ق) در تعریف تربیت گفته است : تعلیم و تربیت عبارت است از برنامهریزی و فعالیت محاسبه شده در جهت رشد کودک ، سلامت خانواده و تدبیر شئون اجتماعی برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی. [۲۳]
از میان آرای تربیتی غزالی (۴۵۰ - ۵۰۵ ه.ق) نیز میتوان در تعریف تربیت این را به دست آورد که او قائل بوده است ، تربیت از نوعی تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیله معرفت ، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی به دست آورد. [۲۴]
ب) تربیت در نگاه اندیشمندان اسلامی
برخی از تعاریفی که از سوی دانشمندان مسلمان در عصر حاضر بیان داشتهاند عبارت است از:
الف) استاد مطهری(ره) در تعریف تربیت اینگونه بیان میدارد: تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنى استعدادهاى درونىاى را که بالقوّه در یک شىء موجود است به فعلیّت درآوردن و پروردن. و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنى گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر این کلمه را در مورد غیرجاندار به کار ببریم مجازاً به کار بردهایم، نه اینکه به مفهوم واقعى، آن شىء را پرورش دادهایم.[۲۵]
ب) تربیت عبارت است از عملی که قوای جسمانی و روانی و عقلی انسان را شکوفا ساخته تا آن قوا با نظام و سازمان ویژهای با استمداد از درون و متبری و به مدد کوششهای او به میزان توانایی و استعدادهای خود رشد و پیشرفت نماید. [۲۶]
ج) تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود. [۲۷]
د) تربیت عبارتست از فرآیند اثرگذاری و اثرپذیری که میان مربی و متربی به منظور ایجاد صفتی یا تغییر و اصلاح در شخصیت متربی برقرار می شود. [۲۸]
ه) استاد مصباح نیز در گفتگویی که در عنوان تربیت دینی با ایشان انجام شده بود ، تربیت را اینگونه تعریف کردهاند : تربیت ، فراهم کردن زمینههایی است برای اینکه استعدادها و نیروهای یک موجود رشد کند تا بتواند از این نیروها برای رسیدن به کمال خودش بهرهمند شود.[۲۹]
و با این نگاه برخی از همین اندیشمندان تربیت اسلامی را اینگونه تعریف کردهاند:
الف) تربیت اسلامی یعنی پرورش همه جنبههای فکری و عاطفی و جسمی و اجتماعی شخصیت اسلامی و ساماندهی رفتارهای او بر اساس مبانی و دستورهای اسلامی برای تحقق هدفهای اسلام در زمینههای گوناگون زندگی. [۳۰]
ب) تربیت اسلامی یعنی شناخت خدا به عنوان رب یگانه انسان و جهان برگزیدن او به عنوان رب خویش و تن دادن به ربوبیت او و تن زدن از ربوبیت غیر.[۳۱]
ج) تربیت اسلامی عبارت است از شکوفایی استعدادهای خدادادی در هر انسان، به منظور ایجاد اعتدال در زندگی و با قصد رسیدن به اهداف و کمال مطلوب مورد نظر خداوندی. [۳۲]
سخن جامع در تعریف اصطلاحی تربیت در نزد اندیشمندان اسلامی، به فعلیت رساندن استعدادهای ذاتی است که خدا در انسان به ودیعت نهاده و با استفاده از عقل و نقل میتوان آنها را از بالقوه به بالفعل تبدیل و نمایان کرد.
نکته مهم در این میان این است که تعریف نخست از تربیت اسلامی به گونهای کاملتر از دو تعریف دیگر است و آن توجه دادن به منبع برای استخراج روشهای تربیت است که آن را مبانی اسلامی معرفی کرده است؛ چرا که تعاریف دیگر در اصل به گونههای خاصی از تربیت اشاره دارد و نمیتوان آن را خاصِّ تربیت اسلامی نامید.
ج) تربیت در نگاه اندیشمندان غیرمسلمان
در میان اندیشمندان غیرمسلمان تعاریف زیر برای تربیت، بیان داشتهاند:
جان دئویی: تربیت، مجموعه فرایندهایی است که از راه آنها، گروه یا جامعه ـ چه کوچک و چه بزرگ ـ تواناییها و خواستههای خود را به اعضا و نسلهای جدید منتقل میکند تا بقا و رشد پیوسته خویش را تضمین کند. [۳۳]
امیل دورکیم: تربیت آن کارکردی است که در طی آن، نسل بالغ، رسیده و تربیت یافته، بر نسلی که هنوز برای زندگی به اندازه کافی پختگی نیافته است، اثر میگذارد و هدف از آن، برانگیختن و گسترش حالات جسمی، عقلی و اخلاقی متربی است. [۳۴]
اتحادیه بینالمللی پرورش نو [۳۵]: تربیت، فراهم کردن زمینه رشد کامل تواناییهای هر کس ـ در حد توان ـ به عنوان فرد و نیز عضو جامعهای مبتنی بر همبستگی و تعاون است؛ تربیت از تحول اجتماعی جدا نبوده، بلکه خود یکی از نیروهای تعیین کننده آن است.[۳۶]
روسو: تربیت، هنر یا فنی است که به صورت راهنمایی یا حمایت و هدایت نیروهای طبیعی و استعدادهای متربی و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق میپذیرد. از نظر او تربیت، فرایند پرورش متربی در گستره استعدادهای مادرزادی است. [۳۷]
کانت: تربیت، پرورش و تأدیب و تعلیم توأم با فرهنگ است که در پی کامیابی متربی در جامعه آینده است؛ جامعهای که به مراتب از جامعه کنونی برتر است. [۳۸]
آنچه در اینجا مشخصا وجه تفاوت تربیت در نگاه این دسته از اندیشمندان است ،تفاوت در روش ، غایت ومبانی است که از تعاریف بیان شده قابل مشاهده است.
در جمعبندی تعاریف تربیت میتوان گفت که در تمامی تعاریف توجه به استعداد و زمینهها شده است که بیانگر کارآیی تربیت در صورت وجود استعداد است و چنانچه زمینه تربیت وجود نداشته باشد این امر به سرانجام نخواهد رسید.
نمایش پی نوشت ها:
[۱]. Education
[۲]. محمد رضا، طباطبایی، صرف ساده، قم، دارالعلم، ۱۳۷۹، چهل و نهم ، ص ۱۷۱.
[۳]. احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه ، محقق : عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام اسلامی، بی تا، اول، ج ۲ ، ص ۴۸۳
[۴]. همان.
[۵]. همان.
[۶]. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، قم، هجرت، بی تا ، دوم، ج ۸ ، ص ۲۸۴.
[۷]. حسین بن محمدراغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، بی تا، اول، ص ۳۴۰ (رَبَا: إذا زاد و علا)
[۸]. همان، ص ۳۳۶.
[۹]. احمد بن فارس، پیشین (الراء و الباء و الحرف المعتل و کذلک المهموز منه یدلُّ على أصلٍ واحد، و هو الزِّیاده و النَّماء و العُلُو)
[۱۰]. همان.
[۱۱]. محمد بن مکرم ابن منظور، پیشین، ج ۱۴ ، ص ۳۰۵.
[۱۲]. حسن مصطفوی، التحقیق قی کلمات القرآن الکریم، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا، سوم، ج ۴ ، ص ۳۵: أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّه: هو الانتفاخ مع زیاده بمعنى أن ینتفخ شیء فی ذاته ثم یتحصّل له فضل و زیاده
[۱۳]. همان.
[۱۴]. برخی برآن هستند که «ربب» اشتقاق یافته از «ربو» و برخی بالعکس آن را قائل هستند . ولی آنچه به نظر می رسد تفاوت اساسی این دو ماده و نیز کاربرد آن دو است که این گمانه زنی را ارتقاء می دهد که این دو از هم جدا و دارای معنای مستقل هستند و هیچ کدام از دیگری به ودیعه گرفته نشده است .
[۱۵]. محمد رضا طباطبایی، پیشین، ص ۷۲ ؛ حمید محمدی، صرف متوسطه، قم، دارالذکر، ۱۳۸۱، پنجاه و چهار، ص ۹۸.
[۱۶]. رجوع کنید به : کتاب «نظریه های یادگیری، نوشتهآلبرت باندورا، ترجمه فرهاد ماهر، تهران، نشر راهگشا، ص ۱۲.
[۱۷]. علی شریعتمداری، تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳، نهم، ص ۹.
[۱۸]. خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، ۱۳۸۵ ، سیزدهم، ص .۵۳
[۱۹]. مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، تهران، نشر و تحقیقات ذکر، ۱۳۸۰، چهارم، ص ۷۷.
[۲۰]. گروه نویسندگان، فلسفه تعلیم و تربیت، قم، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۴، هفتم، ج ۱، ص ۱۶۷-۱۷۳.
[۲۱]. همان، ص ۱۷۳-۱۷۸.(این تعریف به گونه ای غایت مدارانه است.)
[۲۲]. همان، ص ۳۷۴-۴۶۱.
[۲۳]. همان، ص ۳۸۴ .
[۲۴]. همان، ص ۳۰۵.
[۲۵]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، قم، صدرا، ۱۳۸۳، یازدهم، ج ۲۲، ص ۵۵۱ .
[۲۶]. سید محمد باقر حجتی، اسلام و تعلیم و تربیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵، ص ۱۰ .
[۲۷]. مصطفی دلشاد تهرانی، پیشین، ص ۲۴ .
[۲۸]. گروه علوم تربیتی موسسهآموزشی و پژوهشی امام خمینی;، مجموعه مقالات تربیتی، قم، موسسه امام خمینی; ، ۱۳۸۸، اول، ص ۵۷ .
[۲۹]. گروه نویسندگان، تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر ، قم، موسسه امام خمینی; ، ۱۳۸۸، اول، ص ۲۸ .
[۳۰]. همان .
[۳۱]. خسرو باقری، پیشین، ص ۴۴.
[۳۲].محمد علی افخمی اردکانی، تبیین روش های تربیت اجتماعی در نهج البلاغه، فصلنامه نهج البلاغه، شماره ۲۱-۲۲، بهمن ۱۳۸۶، ص ۱۴
[۳۳]. گروه نویسندگان، فلسفه تعلیم و تربیت، پیشین، ج ۱، ص۲۶۱.
[۳۴]. همان، ص ۲۲۴-۲۲۵.
[۳۵]. Ligue international d’educati nouvelle
[۳۶]. همان .
[۳۷]. همان .
[۳۸]. همان.
- ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، محقق : عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام اسلامی، بی تا، اول.
- افخمی اردکانی، محمد علی، تبیین روش های تربیت اجتماعی در نهج البلاغه، فصلنامه نهج البلاغه، شماره ۲۱-۲۲، بهمن ۱۳۸۶.
- باقری، خسرو ، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، ۱۳۸۵ ، سیزدهم.
- حجتی، سید محمد باقر، اسلام و تعلیم و تربیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵.
- دلشاد تهرانی، مصطفی، سیری در تربیت اسلامی، تهران، نشر و تحقیقات ذکر، ۱۳۸۰، چهارم.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، بی تا، اول.
- شریعتمداری، علی، تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳، نهم.
- محمد رضا، صرف ساده، قم، دارالعلم، ۱۳۷۹، چهل و نهم.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، بی تا.
- گروه علوم تربیتی موسسهآموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مجموعه مقالات تربیتی، قم، موسسه امام خمینی; ، ۱۳۸۸.
- گروه نویسندگان، تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر ، قم، موسسه امام خمینی(ره)، ۱۳۸۸، اول.
- گروه نویسندگان، فلسفه تعلیم و تربیت، قم، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۴، هفتم.
- محمدی، حمید، صرف متوسطه، قم، دارالذکر، ۱۳۸۱، پنجاه و چهار.
- التحقیق قی کلمات القرآن الکریم، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا، سوم.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، ۱۳۸۳، یازدهم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}